من رشته ام ریاضی نبوده. در حد خودم دو دو تا رو بلد بودم.ولی جمع و تفریق تمام زندگیم رو پر نکرده بود... اما زندگی از من یک حسابدار ساخته...حالا همه اش یه ماشین حساب تو ذهنم میگیرم و از صبح تا شب جمع میکنم و تفریق... اما تو این دنیای حسابداری تفریق و تقسیمش بیشتره!!!!!!!
دیگه آمار تمام لبخندهامو دارم. از تعداد لبخندهای تو کم میکنم. حالا که ...تو بدهکاری... پس دیگه لبخند نمیزنم.
چند بار حالم رو پرسیدی؟... من بیشتر پرسیدم... پس تا حسابمون تسویه نشه... از حال واحوال خبری نیست.
نگاه محبت آمیز ........ وای ... هر چی اضافه جمع میزنم و درصد ضرب میکنم و...آقا!! بدهکار میشی...
شادیهایی که باهات تقسیم کردم رو هی به توان میرسونم ولی نمیدونم چرا جذرش گرفته میشه...!!!!
... دیگه ماشین حساب هم خوب همه اش کنار هر عدد یه علامت منفی میذاره.... چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟
-یه چیز بی ربط.... کاش این مردم دانه های دلشان پیدا بود..... حداقل تو!!!!!!!!
honesly, really and from my heart i say that i don't know what i said that drived you so angry about little comments of a poor bear. let me know please, thanks alot. t
نسیم جان با بعضی ها باید واقعا ماشین حسابی رفتار کرد...