namehaye23

letters

namehaye23

letters

سلام. چطوری؟این  چه طرز جواب دادنه؟

ای یییییییییییییی ! آها دلخوری؟ بابت اونروز؟

خوب چه کار کنم دیدی که او اومد دیگه نمیشد حرف بزنیم.پوز خند میزنی!چی؟ فرقی بین من واو نیست!! نه  اینو نگو. من  من.. گوشتت رو بیار جلو ! باور کن .واقعا واقعا .............. .  او دوستت داره .منو هم.

قبول دارم من خیلی بد کردم  حالا هم شرمنده ام . باور کن ! من غیر از تو کسی رو ندارم !من وتو همیشه با همیم  .من اشتباه زندگی کردم .اینو فهمیدم ! حالا میخام با تو باشم  نه در مقابلت. تو تقصیری نداری!  من هم خسته ام .بیا با هم باشیم .بیا همدیگه رو بسازیم. قوی و امیدوارو شاد! 

تو خودت هم این رفتارو با او کردی!کدومو؟

از اولش فکر کردی رقیب پیدا کردی. فکر کردی او مقابلت وایساده نه در کنارت!به خاطر همین بهش حسادت کردی نه افتخار.خواستی خودت و شبیه اون کنی! بدون اینکه تواناییهای خودت رو در نظر بگیری.منم که  میدیدم به نتیجه نمیرسی هی سرکوفت زدم .هی مقایسه کردم وتو بیشتر اعتمادت رو از دست دادی.(اونجوری نگام نکن! خوب گفتم که ببخشید.)حس تو به راحتی به من هم منتقل میشه. حالا وضع جفتمون خرابه! تازگیها من که احساس میکنم دارم از دستش میدم! تو چی؟ گریه......

 ببین گریه بسه! ترو به خدا بیا یه کاری بکنیم! چه کار؟ نمیدونم .فکر کن...

آها بیا اشتباهات همدیگه رو یاداوری کنیم. تا دیگه تکرار نشه .ولی یواشکی . خوب . 

....قبول... بخند....    . پس یادم باشه من  یعنی تو وتو هم یعنی من. که حالا میتونیم هر کاری کنیم.

اون لبخند گوشه لبت چه قشنگه!                                                                                                                                                                                           

باید زندگی کرد!!

باید زندگی کرد !

من اینطوری نبودم. ولی بی خیال گذشته. چرا اینطوری میخندی؟

کو اون خنده هایی که بهشون معروف بودی و به خاطرشون تذکر میشنیدی؟ این اواخر هر چی نگاه میکنم الکی میخندی!خوب چیه؟چرا گریه میکنی؟ چی؟ نمیشنوم! احساس تنهایی میکنی ولی تو که تنها نیستی او باهاته .تازه منم که هستم.

چی؟حرفاتو نمی فهمیم؟ خوب یه جوری بگو که بفهمیم! روی این فکر کن!تا بعد

آدم اینجا تنهاست ودر این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت باقیست.