namehaye23

letters

namehaye23

letters

رویا... خاطره...

از من چه می خواهید؟ دست از سرم بردارید.بگذارید نفس بکشم!

آهای رویاها ! که هر شب و روز  وجودم را پر میکنید.ای خاطرات خاک گرفته! بگذارید من در اکنونم نفس بکشم.زندگی. نفس...

میدانم که باید باشید تا رو به جلو قدم بردارم .با شما هستم ای خیالات زیبا!

میدانم باید باشید تا یادم نرود چگونه راهم را روشن کنم.ای تاریخ کوتاه من!

اما من در اکنون زندگی میکنم...حالی که ممکنست هیجان انگیزتر از دیروز باشد و زیباتر از تمام فرداها!

نظرات 1 + ارسال نظر
خرس دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ب.ظ

our memories make a coplex matrix and we find ourselves in it. we are nothing out of such matrix, really nothing..... . t

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد